Web Analytics Made Easy - Statcounter

آتش سوزی مدرسه ابتدایی غیرانتفاعی دخترانه سوده رشت حدود 20 سال پیش و مرگ تعدادی از دانش آموزان، آتش سوزی مدرسه ای در شهرستان شفت در بهمن ماه سال 76 و سوختگی بالای 60 درصد امید حسن زاده معلم کلاس و سوختگی 11 دانش آموز، آتش سوزی در مدرسه روستای سفیلان در شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری در سال 83 و سوختگی بالای 40 درصد 13 دانش آموز، حریق مدرسه شهید رحیمی درودزن فارس در آذرماه سال 85 و سوختگی شدید هشت دانش آموز از ناحیه سر و دست و آتش سوزی در مدرسه دخترانه انقلاب اسلامی روستای شین آباد از توابع پیرانشهر و سوختگی 28 نفر از دانش آموزان و فوت یک دانش آموز را می توان از جمله حوادث تلخ و جبران ناپذیر به دلیل سهل انگاری در استانداردسازی وسایل گرمایشی مدارس طی سال های گذشته نام برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


به اذعان کارشناسان و مسئولان ذیربط ، استفاده از سیستم های گرمایشی غیراستاندارد و بخاری های نفتی مهمترین علت این آتش سوزی هاست، بنابراین با توجه به سابقه وقوع آتش سوزی مدارس در کشور و جلوگیری از وقوع رویدادهای تلخ و دلخراش این چنینی، ضروریست تا مسئولان آموزش و پرورش، نوسازی مدارس و سایر دست اندرکاران برای رفع دغدغه خانواده ها از وقوع چنین حوادث جبران ناپذیری، اقدام به استانداردسازی واحدهای آموزشی کنند.

** آغاز استانداردسازی مدارس از سال 92
در همین ارتباط مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس گیلان روز دوشنبه در گفت وگو با ایرنا با بیان اینکه استانداردسازی وسایل گرمایشی از سال 92 آغاز شده، اظهار داشت: استانداردسازی وسایل گرمایشی برنامه ای کشوری است که از سال 92 در استان گیلان نیز آغاز شده است.
علی اوسط اکبری مقدم افزود: هدف از استانداردسازی وسایل گرمایشی مدارس در این برنامه، جمع آوری بخاری های نفتی، هیزمی و گازی در مدارس کشور و به تبع آن گیلان است.
وی ادامه داد: در برنامه استانداردسازی وسایل گرمایشی واحدهای آموزشی، بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی، اعتباراتی از درآمدهای حاصل از فروش منابع نفت و گاز برای این حوزه اختصاص یافت.
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس گیلان بیان داشت: بر این اساس با حذف بخاری های نفتی، هیزمی و گازی مقرر شد تا مدارس به موتورخانه رادیاتور و یا سیستم پکیچ تجهیز شود و هیچ نوع انشعابی اعم از بخاری های نفتی یا گازی از داخل کلاس ها نباشد.

** آمار استانداردسازی گرمایشی مدارس گیلان
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس گیلان در ادامه گفت وگو با ایرنا ، با تشریح اقدامات استانداردسازی وسایل گرمایشی واحدهای آموزشی استان از سال 92 تاکنون اظهار کرد: در سال 92 ، 246 مدرسه با یک هزار و 416 کلاس درس و زیربنای 123 هزار و 150 مترمربع، استانداردسازی شده است.
وی ادامه داد: در سال 93 ، 204 مدرسه با یک هزار و 394 کلاس و زیربنای 118 هزار و 912 مترمربع، در سال 94 نیز 152 واحد آموزشی با 983 کلاس درس با زیربنای بیش از 95 هزار مترمربع مورد استانداردسازی گرمایشی قرار گرفت.
اوسط اکبری مقدم با بیان اینکه در سال گذشته (1395) ، 221 مدرسه با یک هزار و 300 کلاس و زیربنای 98 هزار و 500 مترمربع استانداردسازی گرمایشی شد، خاطرنشان کرد: طی سال جاری و تاکنون، 105 واحد آموزشی با بیش از 600 کلاس با زیربنای 40 هزار مترمربع استانداردسازی گرمایشی شده است.

** استانداردسازی گرمایشی 375 مدرسه دیگر باقی مانده است
وی در ادامه گفت و گو با خبرنگار ایرنا، با بیان اینکه در زمان حاضر 375 مدرسه گیلان دارای بخاری های نفتی و گازی هستند، اظهار کرد: استانداردسازی این تعداد واحد آموزشی با یک هزار و 442 کلاس باقی مانده است.
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس گیلان بیان داشت: تمام تلاش خود را به کار می گیریم که تا پایان سال آینده، با استانداردسازی وسایل گرمایشی، همه بخاری های نفتی و گازی از مدارس استان جمع آوری شود.
به گفته اوسط اکبری مقدم، در زمان حاضر از 34 منطقه آموزش و پرورش گیلان، در 17 منطقه به طور کلی بخاری های نفتی و گازی مدارس جمع آوری و به سیستم موتورخانه رادیاتور و پکیچ رادیاتور تجهیز شده است.

** گیلان از استان های موفق در استانداردسازی گرمایشی مدارس
وی در ادامه سخنانش با بیان اینکه گیلان در سال گذشته جزو استان هایی بوده که بیشترین آمار استانداردسازی گرمایشی مدارس کشور را داشته، گفت: در زمان حاضر، بابت این اقدامات به پیمانکاران بدهکاریم.
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان گیلان اظهار داشت: با توجه به اینکه تامین منابع مالی ما، صرفاً از طریق دولت انجام می گیرد، خیرین می توانند در این رابطه کمک کنند.

** تنها بخاری های نفتی و گازی در مدارس خطرآفرین نیستند
مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان گیلان با یادآوری اینکه تنها بخاری های نفتی و گازی در مدارس خطرآفرین نیستند، اظهار کرد: فقط بحث بخاری های نفتی و گازی را به عنوان مسئله خطرآفرین در مدارس و اماکن دیگر نباید ببینیم.
وی بیان داشت: ورودی ها، درب های کلاس ها، خروجی ها و معبری که فضای آموزشی در آن قرار گرفته، همه در وقوع حادثه می توانند نقش داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: ما در گیلان تلاشمان حذف بخاری های نفتی و گازی است و در سال های بعد حتما بحث استانداردسازی تاسیسات برقی و الکتریکی را در دستور کار قرار می دهیم.
استان گیلان 375 هزار دانش آموز دارد. این دانش آموزان در سه هزار و 85 مدرسه دولتی با 14 هزار و 44 کلاس و 723 واحد آموزشی غیردولتی با سه هزار و 553 کلاس مشغول به تحصیل هستند.
گزارش از: شادی خورشیدی سدهی ** انتشاردهنده: کبیری
7286/2007

منبع: جماران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۷۳۸۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از معلم‌بلاگری تا عجیب‌ترین هدیه‌ برای روز معلم!

همزمان با دوازدهم اردیبهشت، گزارش و اخبار درباره روزِ معلم بخش مهمی از خروجی سایت خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها را تشکیل می‌دهد. اخباری که معمولا با ایده کلی ذکر فداکاری‌های یک معلم و خاطراتش تهیه می‌شود اما واقعا آموزش و گذراندن ساعت قابل توجهی از روز با نسل Z چه حال و هوایی دارد؟

به گزارش ایسنا، وقتی پای صحبت دهه شصتی‌ها و هفتادی‌ها می‌نشینید معمولا همه خاطراتی شبیه به هم از دوران مدرسه تعریف می‌کنند؛ از معلم‌های سختگیری که گاهی تنبیه را بهترین تربیت می‌دانستند، معلم‌های پرورشی که نمادِ غیبتِ معلم اصلی بودند و برای پر کردن وقت بچه‌ها سرکلاس حاضر می‌شدند، مشق‌های ننوشته و ترسِ از متوجه شدن معلم تا خوندن از روی کاغذ سفید به جای انشاء! البته گاهی هم از شور و هیجانی تعریف می‌کنند که از روزهای اول اردیبهشت برای روزِ معلم در مدرسه شکل می‌گرفت؛ پچ‌پچ‌های یواشکی بچه‌ها با هم و پرسیدن این سوال که «تو قراره برای خانم معلم کادو بگیری؟» سوالی که البته خیلی وابسته به جوابی که بچه‌ها به هم می‌دادند نبود و در نهایت مامان‌ها تصمیم می‌گرفتند که همه با هم چه هدیه‌ای برای معلم کلاس تهیه کنند.

این روزها اما همه چیز فرق کرده؛ حالا بچه‌های متولدین دهه شصت و هفتاد در شرایطی پا به مدرسه گذاشتند که احتمالا کمترین همذات‌پنداری را با خاطرات مدرسه پدر و مادرشان می‌کنند و گاهی با شنیدن برخی خاطرات از شکل و شمایل مدرسه در گذشته، با حیرت و تعجب می‌پرسند «واقعا راست می‌گید؟!» مدرسه برای این بچه‌ها که از روزهای اول تولد با تکنولوژی‌های پیشرفته سر و کار داشتند، تعریف و حال و هوای دیگری دارد. نسل Z نمی‌پذیرد که با ترس یا تنبیه درس‌ها را بدون فهمیدن دلیل منطقی آن فقط حفظ کند یا در تعطیلات نوروز از هر درس سه بار مشق بنویسد!

از سوی دیگر نسلی قرار است معلم این بچه‌ها باشد که خودش تجربه آموزش و پرورش در فضای خشکِ گذشته را دارد و می‌داند نمی‌توان کودکی که از همه چیز خبر دارد را با جمله «این مطلب تو کتاب اومده، پس درسته» قانع کرد! این روزها پرورش اولویت بالاتری نسبت به آموزش دارد. همین هم عاملی می‌شود تا معلم بهتر بداند راهِ جذب و آموزش بچه‌ها در مدرسه تغییر کرده است؛ هرچند که احتمالا راه سختی پیش‌رو داشته باشد.

مهدیه؛ معلم پایه اولِ یک دبستان غیرانتفاعی پسرانه در تهران است؛ یک معلم دهه هفتادی که وقتی با او تماس می‌گیرم از مصاحبه استقبال می‌کند اما با این شرط که جزئیات بیشتری از خودش نگوید و فقط درباره بچه‌ها صحبت کند!

* مهدیه! یه کم از خودت بگو؛ اصلا چی شد که تصمیم گرفتی معلم باشی؟

«من کارم رو از سال ۱۳۹۳ که دانشجو بودم شروع کردم؛ البته اون اوایل اصلا به معلمی فکر نمی‌کردم. رشته‌ دانشگاهیم زیست‌شناسی بود اما ترم دو یا سه بود که فهمیدم رشته‌ام اشتباهه و من رو جذب نمی‌کنه ولی چون دانشگاه دولتی درس می‌خوندم و یک سال هم پشت کنکور مونده بودم، ریسک نکردم که رشته‌ام رو رها کنم و از اول برم یک رشته دیگه درس بخونم.

کم‌کم در یک گروه دانشجویی با جمعیت امام‌علی(ع) آشنا شدم و اونجا اولین تجربه آموزش رو به کودکانِ کار داشتم که باعث شد بفهمم آموزش دادن رو دوست دارم و حتی متوجه شدم که ارتباط گرفتن با بچه‌های خیلی کوچیک در حد مهدکودک و دبستان برام جذاب‌ و لذت بخشه. همین کار باعث شد برم دوره تربیت معلم مهدکودک و پیش‌دبستانی رو بگذرونم. برای کارورزی اون دوره به یکی از مدارس غیرانتفاعی رفتم و شیوه آموزشی اون مدرسه جذبم کرد تا حدی که بعد از دوره کارورزی، همون مدرسه از من دعوت به همکاری کرد و تقریبا ترم پنجم دانشگاه معلم شدم. چون توی اون دوره کارورزی دیدم که بچه‌های مدرسه با روش جدیدی باسواد می‌شن و این فرایند برام جذاب بود، از مدیر مدرسه خواستم که معلم کلاس اول باشم. اولین کلاسی که داشتم یک کلاس با ۲۲ دانش‌آموز پسر بود.»

* از همون اول فقط تو مدرسه پسرونه تدریس کردی؟

«نه؛ تجربه آموزش به دخترا رو هم داشتم. تقریبا ۱۰ ساله که معلمی می‌کنم که ۷ سال با پسرها و ۳ سال با دخترا کلاس داشتم.»

* چه فرقی بین معلم دخترا و پسرا بودن هست؟

واقعا کار کردن با هر دو جنس قشنگیای خاص خودش رو داره، چون دنیای متفاوتی دارن. پسرا خیلی پر جنب و جوش‌تر هستن و انرژی بیشتری از آدم می‌گیرن؛ البته نه به خاطر تدریس بلکه به خاطر هیجان و شیطنتی که دارن. وقتی با گروه بزرگی از پسربچه‌ها کار می‌کنی، بخش زیادی از انرژیت صرف این می‌شه که از اونا مراقبت کنی که اتفاقی براشون نیفته یا باهم دعوا نکنن. در این شرایط باید روش‌های ابراز خشم و حرف زدن رو به بچه‌های کوچیک یاد بدی و این انرژی می‌بره و باعث میشه زنگ تفریح‌ها هم حواست به اونها باشه. اما کار کردن با دخترا این راحتی رو داره که لازم نیست به اندازه پسرا ازشون مراقبت کنی. این بزرگترین تفاوت با دو جنسه، اما تجربه کار باهاشون لذت بخشه.»

* اتفاقی که این روزا خیلی باب شده فیلمبرداری و تولید محتوا از بچه‌هاست که بعضی وقتا جنجال خبری هم داشته. نظرت در این مورد چیه؟

«الان داریم با نسلی کار می‌کنیم که از وقتی چشم باز کردن موبایل و تبلت و ... رو دیدن و باهاش بزرگ شدن و از خیلی از اتفاقات و چیزهایی که دوره‌ای تو اینستاگرام وایرال میشه باخبر هستن. من تولید محتوا با بچه‌ها رو دوست دارم، اما به شرط اینکه هدف آموزشی داشته باشه. یه وقتایی به عنوان معلم می‌تونم یک صحنه‌هایی رو با گوشیم شکار کنم یا از بخش‌هایی فیلم بگیرم که در دلِ اون یک نکته آموزشی اتفاق بیفته اما برای انتشار محتوای تولید شده باید حریم خصوصی بچه‌ها رو در نظر بگیرم، ما اجازه نداریم حتی به عنوان یک معلم تصویر شفافی از ظاهر و صورت بچه‌ها نشون بدیم.

من می‌تونم از کاری که بچه انجام می‌ده و توضیحی که درباره اون می‌ده فیلم بگیرم و به اشتراک بذارم چون خودمم تو اینستاگرام پیج دارم اما هیچ وقت طوری فیلم نمی‌گیرم که صورت بچه در محوریت باشه. در نهایت باید ببینم آیا فیلم نکته‌ آموزشی داره که اون رو با شرایطی که گفتم، انتشار بدم؟ به جز حفظ حریم بچه، پدر و مادر این حق رو دارن که از معلم بابت انتشار تصویر کودکشون شکایت کنند و ما باید خیلی مراقب این موضوع باشیم. گاهی هم که از یک اتفاق بامزه فیلم بگیرم اون رو به عنوان یادگاری صرفا برای خودم و نهایتا بچه‌های کلاس منتشر می‌کنم. »

* به نظرت این موضوع چقدر به فضای آموزش کمک می‌کنه؟ اصلا کمک‌کننده هست یا آسیب‌هایی رو به اون وارد می‌دونی؟

«اینکه آیا این نوع تولید محتوا کمک کننده هست یا نه بستگی به این داره که هدف داره یا نه؟ گاهی اوقات از کلاس فیلم می‌گیریم و بعد با گروهی از معلم‌ها اون فیلم رو می‌بینیم و اتفاقاتی که افتاده و عملکرد بچه‌ها رو تحلیل می‌کنیم. دوره کرونا که کلاس‌ها آنلاین بود، از یک بخش‌هایی از کلاس فیلم می‌گرفتم و برای یک سری از جلسات آموزشی استفاده می‌کردیم و این باعث می‌شد روش‌های جدید تعامل از راه دور با کودک رو یاد بگیریم.»

* به عنوان یه معلم دهه هفتادی که تو نظام آموزشی قدیم تحصیل کرده، تصمیم گرفتی چه شیوه آموزشی رو انتخاب کنی که بچه‌ها به حضور در کلاس ترغیب بشن؟

«وقتی که خودم دانش‌آموز بودم یک روش تدریس وجود داشت که همه باید همون رو حتی با وجود اینکه درکی ازش نداشتیم یاد می‌گرفتیم. مثلا ممکن بود درک نکنیم که چرا یک اتفاق در آزمایش علوم رخ داده یا چرا جواب یک مسئله ریاضی به اون شکل شده؛ ما صرفا باید اون رو حفظ می‌کردیم. بعدها که معلم شدم فهمیدم که اگر بچه‌ها از دوره ابتدایی با این روش آموزش ببینن و فکر کنن که هرچی معلم و کتاب می‌گه درسته، قدرت فکر کردن و خلاق بودن رو از دست می‌دن و بعدا نمی‌تونن به راه حل‌ها و روش‌های دیگه فکر کنن.

وقتی معلم شدم سعی کردم فعالیت‌ها رو طوری طراحی کنم که فقط یک راه حل نداشته باشه و بچه‌ها بتونن از روش‌های مختلفی به جواب برسن. در کلاس‌های کتاب‌خوانی ازبچه‌ها می‌پرسیدم دیگه چه راه حلی برای شخصیت اصلی قصه می‌شه طراحی کرد؟ یا از اونها می‌پرسیدم اگر جای شخصیت اصلی کتاب بودن چه راهی رو انتخاب می کردن؟ این تفاوت فکری بچه‌ها قشنگه و از همین پاسخ‌ها مشخص میشه، چون هرکدوم یک فکری دارن و باید یاد بگیرن که به خودشون و فکرشون اهمیت بدن و اون رو ابراز کنن. تک تک فکرها و ایده‌ها مهمه و باید یاد بگیرن بدون ترس از قضاوت شدن یا غلط بودن راه حل، پاسخ خودشون رو اعلام کنن.»

*  خاطره خوب یا بدی از دوران تحصیلت داری که سعی می‌کنی اون کارها رو انجام بدی یا ندی که برای بچه‌ها بهتر باشه؟

«همیشه معلمایی که سر کلاس زیاد باهامون شوخی می‌کردن رو خیلی دوست داشتم و هیچ‌ وقت سرکلاس اونها استرس نداشتم و حتی امتحان گرفتن اونها هم برام شیرین بود. من بعدا دیدم که این شیوه روی شاگردای خودمم جواب می‌ده، برای همین سعی کردم معلمی باشم که زیاد با بچه‌ها شوخی می‌کنه؛ البته باید حریم‌ها حفظ شه. راه ورود به دل بچه‌های کوچیک خنده و شوخیه. همیشه برای جلسات اول کلاسم برای اینکه باهم آشنا بشیم، کتابای خنده‌دار با خودم می‌برم و می‌خونم و دیگه بعد از اون با خوشحالی سر کلاسم میان.»

* فضای آموزش تو کشور ما تا این چند وقت قبل عموما خشک و رسمی بود یا اطلاعاتی به بچه‌ها داده می‌شد که صرفا اونا رو حفظ کنند. فکر می‌کنی این فضا چقدر شکسته شده و خودت به عنوان یک معلم فکر می‌کنی آموزش مهم‌تره یا پرورش؟

«من تجربه کار کردن توی مدارس دولتی رو نداشتم. از اول مجموعه غیرانتفاعی کار کردم اما با چیزی که اطرافم می‌بینم و می‌پرسم فکر می‌کنم که فضای خشک و رسمی آموزشی مدارس تا حدی شکسته شده. معلم‌های جوان‌تری رو می‌بینم که سر کار اومدن و دوره‌هایی که آموزش و پرورش برای معلم‌ها برگزار می‌کنه کم‌کم فضا رو به سمتی می‌بره که کار گروهی تو بچه‌ها تقویت بشه. بهتره که فضای کلاس رو مهارتی‌تر کنیم و معلم‌ها دارن این آموزش رو می‌بینن تا حتی تو مدارس دولتی هم با همه کمبودها و تعداد بالای دانش آموزای یک کلاس، این روند رو اجرایی کنن که به جذب بچه‌ها کمک کنه.»

* مهدیه! تو حداقل ۱۰ سال روز معلم هدیه‌های مختلفی از بچه‌ها گرفتی؛ هدیه‌ای بوده که برات جذابیت خاصی داشته باشه؟

«جالب‌ترین هدیه‌ای که روز معلم گرفتم مربوط می‌شه به دوره کرونا. سال ۱۳۹۹ من ۱۴ شاگرد پسر با آموزش تماما آنلاین داشتم که فقط درصورت رضایت خانواده‌ها این امکان وجود داشت در ساعتی محدود بچه‌ها به مدرسه بیان اما مادرای کلاس من چون بچه‌های کوچیک و نوزاد داشتن هیچ وقت راضی نشدن بچه‌هاشون رو بفرستن مدرسه و من و شاگردام هیچ‌وقت هم دیگه رو از نزدیک ندیدیم. بستر کلاس آنلاین به شکل تصویری بود و به همین شکل باهم آشنا شدیم. اما روز معلم اون سال یکی از بچه‌ها اومد دم درِ خونه ما و یک گلدون بهم هدیه داد که گیاهش رو هم خودش کاشته بود. این خیلی هدیه جالبی بود و هنوز هم اون گلدون رو دارم و هر موقع می‌بینمش حس خوبی بهم میده. کلا بهترین هدیه‌های روز معلم، نامه‌هایی هست که بچه‌ها با لحن خودشون برام می‌نویسن. پول یا هدایای مادی هیچ‌کدوم ماندگار نیست و تموم می‌شه، اما کادوی خود بچه‌ها خیلی قشنگ‌تره.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نیمی از حوادث فوتی کار در کارگاه های ساختمانی است
  • نسخه‌پیچی و ممنوعیت‌های عجیب به سبک دهه ۶۰ در مدارس دخترانه | دانش‌آموزان را لجباز نکنید!
  • ثبت‌نام کلاس اولی‌ها از ۱۹ اردیبهشت شروع می شود
  • خبرنگاری که معلم شد
  • از معلم‌بلاگری تا عجیب‌ترین هدیه‌ برای روز معلم!
  • کدام بانوان گیلانی نخستین مدارس دخترانه را تاسیس کردند؟
  • تحویل ۱۰ هزار کلاس درس در سال ۱۴۰۳ در صورت تزریق بودجه
  • اجرای ۸ هزار و ۳۳۶ پروژه مدرسه‌سازی در استان‌ها
  • تلفات سیل‌ در کنیا از ۱۲۰ تن گذشت
  • پرداخت ۴۷ میلیارد تومان خسارت بدنی به علت حوادث رانندگی در کهگیلویه و بویراحمد